روايت
اول: «اَلْمُؤْمِنُ كَالْجَبَلِ الرّاسِخِ لا
تُحَرِّكُهُ الْعَواصِفُ» يعني مؤمن مثل كوه است. هيچ بادي و طوفاني نميتواند او
را تكان بدهد. هرچه باران و برف بيايد، هر چه طوفان شديد باشد، كوه از جاي خود
تكان نميخورد. مؤمن، شكّاك نيست. مؤمن از نظر اعتقاد مثل كوه، پابرجا است. هيچ
حادثهاي، هيچ مصيبتي، او را حركت نميدهد. «لا
تُحَرِّكُهُ الْعَواصِفُ».
روايت
دوم: «اَلْمُؤْمِنُ كاَلسُّنْبُلَةِ» يعني
مؤمن مثل شاخه ی گندم است. شاخه ی گندم، قابل انطعاف است؛ ولي باد، هر چه تند
باشد، نميتواند گندم را از ريشه درآورد. يعني در حاليكه مثل شاخه ی گندم، انعطافپذير
هستيد، مثل كوه، پابرجا باشيد. جوانها! در عقيده مثل كوه باشيد. آن را با استدلال
بپذيريد و روي آن پا برجا باشيد. امروز اين، فردا آن، كار غلطي است. بعضيها را ميبينم
كه امروز مريد يكي و فردا دشمن او و مريد ديگري ميشوند. اين اصلاً ارادتش از اول
غلط است. معمولاً آدمهاي جاهل اينطورند. يك سخنراني عالي او را ميگيرد، مريد ميشود.
اما اگر يك حرفش به او بربخورد، فوراً دشمن ميشود.
در خانه
بعضي خانمها اينطورند. شوهر يكسال، دوسال، ده سال، به اين خانم خوبي ميكند، اما
يك روز عصباني ميشود، يك حرف نامربوط ميزند، همين يك حرف آن خوبيهاي ده سال را
از بين ميبرد. اين معلم است از اول محبّت نداشته. يا اينكه خانمي شبانه روز براي
شوهرش زحمت ميكشد، اما يك وقتي يك كار بيجا ميكند، مثلاً چايي را دير دم كرده يا
غذا شور شده تمام آن محبّتهاي گذشته از بين ميرود. اين معلوم است از اول مثل كوه
نيست كه پابرجا باشد.
تقاضا
دارم اگر محبّت داريد مثل كوه باشيد. در عقيده مثل كوه باشيد؛ و بالاخره اراده ی
قوي داشته باشيد تا به واسطه ی اراده ی قوي، بتوانيد در كارهايتان تصميمگيري
بكنيد. عقيده ی عالي داشته باشيد تا به واسطه ی عقيده ی عالي، مثل كوه باشيد و هيچ
چيزي نتواند شما را حركت بدهد. تا انشاء الله دم مرگ، از شيطان و تمام دنيا پشت به
پشت هم بدهند. نتوانند شما را حركت بدهند.